مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

سیزده ماهگی و پیشرفت های مهراد

       مهرادم سیزده ماهگیت مبارک پسرم( البته با دو روز تاخیر) ...............فردا هم تولد خودمه( اونم مبارکم باشه ) دو روز پیش یعنی دقیقا روزی که مهراد سیزده ماهه شد یه اتفاق جالبی افتاد........... من و مهراد صندلی عقب ماشین نشسته بودیم .............. بابایی پیاده شد و کمی موز خرید و گذاشت روی صندلی جلو   دیدم مهراد خودش رو می کشه سمت صندلی جلو .......... باباش گفت این موزها رو می خواد ..........منم یه دونه موز باز کردم و دادم دستش و چند دقیقه بعد با کمال تعجب دیدم تموم موز رو خودش خوردددددددددد...............شاخ درآوردم باباش می گفت  عصری هم اجازه نداد من غذاش رو گرم کنم ، سوپ سرد رو تند تند خو...
29 تير 1390

ماجرای شیر بز و هاپو

بابای مهراد توی دشت یه آقایی رو پیدا کرده و بهش گفته شیر بزت رو یک روز درمیون برای پسر ما نگه دار.............اونم قبول کرده. اینه که  یک روز درمیون مهراد و باباش ساعت 8 شب میرن و شیر میگیرن.........البته و صد البته در این ساعات که نیستن من سوء استفاده کرده و خانه رو مثل دسته گل می کنم تا آقا باز تشریف بیارن و در طرفه العینی همه جا رو بهم بریزن گویا اونجا یه هاپویی هم هست که مهراد خیلی دوسش داره و هر وقت میره اونجا هاپوه کلی هاپ هاپ میکنه این پسر ما هم به عشق هاپو کلمه هاپ رو یاد گرفته و وقت و بی وقت میگه هاپ حتی وقتایی که خیلی گریه می کنه تا میگیم هاپو چی میگه .............اول با آرامش نگاه می کنه و بعدش میگه هاپ توتو ر...
22 تير 1390

همسفر

همسفر! در این راه طولانی كه ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد بگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند خواهش می‌كنم! مخواه كه یكی شویم، مطلقا مخواه كه هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد مخواه كه هر دو یك آواز را بپسندیم یك ساز را، یك كتاب را، یك طعم را، یك رنگ را و یك شیوه نگاه كردن را مخواه كه انتخابمان یكی باشد، سلیقه‌مان یكی و رویاهامان یكی. Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ...
20 تير 1390

خصوصیات رفتاری آقا مهراد

  و اما بعضی ویژگی های مهراد جیگرم رو اینجا می نویسم تا فردا با خوندنش خودشم غرق لذت از دوران بچگیش بشه، می بوسمت پسر قند عسلم: مهرادی هر وقت آب میخواد به یخچال اشاره می کنه و من می فهمم که آب میخواد .گاهی خیلی تشنست و با عجله آب میخوره و بعد همه نفساش رو یکجا میکشهههههههههه وقتی با باباش میره حمام ...........  صدای آواز خوندنش که به گریه تبدیل میشه می فهمم که بابایی داره سرش رو میشوره شبها وقتی میخوایم بخوابیم با همدیگه میریم توی رختخواب و با هم آواز لا لا لالایی رو میخونیم تا مهراد خوابش ببره یه پلنگ صورتی هم داره که بغلش می کنه و با هم میخوابن کلمه های توتو ، لا لا ، بابا ، ماما ، دودو تیش تیش، هاپ و ..............
18 تير 1390

اختلال در خواب

                                        چند شبه که مهراد خوب نمیخوابه .........هر چند دقیقه بیدار میشه و ناله می کنه گاهی هم یهویی با جیغ بنفش بیدار میشه امروز ساعت 4 صبح که دیگه من رسماً دیوونه شدم................بالا سرش نشسته بودم و گریه می کردم به خدا از اعصاب داغون و هی بیدار شدن های بی وقفه گلاب به روتون حالم داشت بهم میخورد فقط بین این شبها پریشب رو خوب خوابید   اگه بازم ادامه پیدا کنه ....دیگه توانش رو ندارم از هر کاری...
15 تير 1390

عکس

اینم چند تا عکس از آرشیو عکسای مهراد خان برای بابای اصغر که مهراد دوست داره به افتخار پیوند مبارکشون: عاشق دستمال کاغذیه و همش مثل آدامس داره دستمال کاغذی میخوره این عکسم مال وقتیه که خیلی کوچیک بود و هنوز نمی تونست خودش رو توی تشت بگیره ...
11 تير 1390

این روزها.........خبرهای جدید

                                   امروز با دو تا خبر خوب و پر از شادییییییییییییییی اومدم ...یکی مربوط به مهراد میشه و یکییییییییییییییی....... اهکیییییییییی بعدا میگم   اول خبر مهراد جونم میگم : گل پسری دوتا دندون دیگه (نیش های پایین) درآورده .میشه هشتمین و نهمین دندون ..............هورااااااااااااااااااا مبارکه دندون های جدیدت پسر گلم (البته از چشم من پنهون مونده بودن ........فکر می کنم یک هفته ای باشه که دراومدن چون حسابی بزرگ شده بودن)   اما خبر بعدی مامی اصغر(خواهر زاده ی عزیزم) و بابی اصغر زندگی مشترکشون رو...
11 تير 1390

شیطنت

دیشب حدود ساعت یک بود که با مهراد و بابایی رفتیم که بخوابیم.......من بالای تخت .......بابایی پایین و مهراد هم هی می رفت پایین و هی میومد بالا دیروز تازه تونسته بود از تخت بالا و پایین بره(اونم چه پایین اومدنیییییییییییی با دست می اومد پایین و روی متکاها هی خودش رو غلط میداد و کیف می کرد   خلاصه من که دیگه داشتم می رفتم توی هپروت و هر دفعه با مشت و لگد و البته دهن باز مهراد که شیرجه میزد روم بیدار میشدم(قربون اون دهن خیست برم جیییگرم) یه لحظه به آقای همسر گفتم : مهراد اینقده شیطون نبود خندید و گفت : میگن شیر هر حیوونی رو بخوری خصوصیات همون رو می گیری ، این بزه که شیرش رو به مهراد میدیم اینقده شیطونه که نگووووووووووووو( آخه...
7 تير 1390

عکس

عکس های مهراد نفس از چهار ماهگی تا حالا   چهار ماهگی:   پنج ماهگی: شش ماهگی: هفت ماهگی: بقیه تصاویر در ادامه مطلب هشت ماهگی: نه ماهگی: ده ماهگی: یازده ماهگی: دوازده ماهگی: یک سالگی:   ایشالله همیشه بخندی پسر نازم   مهراد این روزا میخواد حتی ماست رو هم خودش بخوره.منم مانعش نمیشم و با هم میشینیم و اون با قاشق کوچیکش خودش میخوره وسطش منم غذاش رو بهش میدم................اینقده کیف می کنه اما بعدش واقعا نیاز به حموم داره   یه دست لباس فوق کثیف هم بعد از هر بار غذاخوردنش رو دست منه     ولی اشکالی نداره .........اون غذا...
1 تير 1390
1